بعضی اتفاقات و آدم‌ها تو زندگی‌مون نقطه‌ی عطفن؛
زندگی آدم رو به قبل و بعدش تقسیم می‌کنن. بعضی‌هاشون پُررنگن و بعضی کم‌رمق و بعد مدتی ازیادمی‌رن.
بین همه‌ی اتفاقات زندگی، بچه‌دارشدن از اون‌هاست که هیچ‌جوره و با هیچ‌چیزی نه از خاطرت پاک می‌شه، نه کم‌رنگ و کم‌اهمیت.

من، زهرا خزاعی، متولد ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ هستم که یه زمانی به‌خاطر عشقم به باستان‌شناسی تو بیابون‌ها دنبال سفال شکسته و سنگ‌نوشته‌ی باستانی بودم و شدم کارشناسش!
تو همین احوالات بودم که یهو شاغل شدم. شغل تمام‌وقت مادری! دیگه نقاشی، مطالعه و هرچیز دیگه‌ای که اولویت‌های اول زندگی‌م بودن، به رده‌های بعدی تنزل پیدا کردن!
حالا می‌تونستم انتخاب کنم که از همه چی دست بکشم یا هدف‌ها و اولویت‌هام رو به‌روزرسانی کنم تا بهره‌وری و زندگی مستقلم حفظ بشه؛ پس مطالعه و تحقیق رو حفظ کردم؛ ولی در جهت کمک به حفظ رابطه‌م با بچه‌ها و حالا بعد از ده سال که از تولد دختر اولم، نرگس، می‌گذره می‌خوام کمی از تجربه‌ی رابطه‌ی زیسته‌م با دخترهام با چاشنی مطالعاتم رو با شما به اشتراک بگذارم تا در کنار هم یاد بگیریم.