مسأله استعداد و راههای تشخیص آن یکی از دغدغههای والدین است و گاه هزینهها هنگفتی برای پیبردن به آن پرداخت میشود. در این مقاله ما واژه استعداد و معنای واقعی آن را توضیح می دهیم. در عین حال سعی کرده ایم عوامل مؤثر بر آن را که در واقع محدودیتهای استعداد در هر شخص را مشخص می کند بیان کنیم. کج فهمی های والدین که گاه وقت و هزینه و انرژی زیادی از خود و کودکشان به همین دلیل تلف می شود و زمانی به این موضوع پی می برند که شاید خیلی برای برگشتن دیر شده باشد.
استعداد چیست و بیراهه های آن کجاست؟
کلمهی استعداد یا تلنت از ریشه ی کلمه ی یونانی تلنتون به معنای کفه ی ترازو و یا ظرف سنجش گرفته شده است، البته بعضی آنرا به معنای محدوده ، گستره و بهترین بخش وجود فرد در هر مهارت، توانایی، ویژگی و شخصیتی که دارد به کار برده اند. این محدوده ترکیبی است از آنچه به طور بیولوژیکی به ارث برده ایم و انگیزه ی شخصی؛ البته عامل انگیزه ممکن است کاملا حاصل ترکیب وراثت و محیط باشد. برخی محققان و نظریه پردازان عناصر دیگری مانند اراده ی الهی، شانس، طالع و تقدیر را نیز به اینها اضافه کرده اند.
وراثت
ما ترکیب بی نظیری از ساختار ژنتیکی پدر و مادرمان هستیم و تلفیق آنها بسیاری از ویژگی های فیزیکی، فکری و روانی ما را تعیین می کند. در زمینه ی استعداد نیز وراثت، محدوده ی قابلیت های ما را تعیین می کند (یعنی بهترین و بیشترین چیزی که در وجود ما نهاده شده است را مشخص می کند). مثلا تصور کنید کودکی شش ماهه که با توانایی مغزی و تراز حد عادی به دنیا آمده. شجره نامه اش پر از اسامی دانشمندان و ریاضیدانان باشد. اگر این کودک در شرایط خاصی رشد پیدا کند ساختار ژنتیک او به گونه ای است که از استعداد فوق العاده ای در زمینه ی ریاضیات و هوش علمی برخودار است. با توجه به این نکات محیط، تجربیات زندگی و میزان انگیزه یا گرایش های فردی نیز به ما کمک می کنند تا به این استعداد های نادیده دست یابیم. البته در یک شخصیت خاص، قدرت وراثت می تواند بسیار زیاد و عمیق باشد (مانند رنگ چشم، گروه خونی و اجزاء اصلی صورت) یا متوسط مانند (هماهنگی فیزیکی، خلق و خو و هوش) یا کم و احتمالا بدون تأثیر (مانند ترجیحات غذایی، لهجه و برنامه های تلویزیونی مورد علاقه).
بچه ها، والدین خود نیستند اما اغلب از جنبه های مختلفی شبیه والدین خود هستند. وراثت در بسیاری از ویژگی های انسانی آنها نقش مهمی بازی می کند؛ اما این امر در برخی ویژگی های دیگر اهمیت بسیار کمتری دارد. این استعدادهای مادرزادی و درونی که به یمن وجود پدر و مادر در ما نهاده شده مثل نقاشی، موسیقی، ریاضی، آشپزی، شنا، نویسندگی، خیاطی، مراقبت، عشق ورزیدن، گوش فرا دادن و حافظه و مجسمه سازی تا زمانی که خود را به جلو نرانیم پی به وجودشان نخواهیم برد.
محیط
هریک از عناصر تشکیل دهنده ی زندگی بچه ها که بر چگونگی تجربه ی وجود خود و یا چگونگی ادراک خود تأثیر می گذارد یکی از اجزای محیط آنها است.
به طور کلی کودکانی که در محیط پربارتری رشد می کنند نسبت به کودکانی که با شرایط زندگی نامناسب بزرگ می شوند، به احتمال بیشتری در زمینه های مختلف رشد می کنند. از سوی دیگر فقر و دیگر چالش های محیطی مهم (مانند جنگ یا زندگی در محیط دور افتاده و یا پدر و مادری که مشکلات عاطفی یا ذهنی دارند) شرایطی را ایجاد می کند که ممکن است عمیقا برای بچه ها و بزرگسالان چالش برانگیز باشد.
وراثت ژنتیکی مرحله ای را ایجاد می کند که بر اساس آن محیط نقش خود را ایفا می کند. محیط می تواند کودکان را در جهتی سوق دهد که استعدادهایشان بیشتر شکوفا شود ولی نمیتواند از حد استعداد ذاتی فراتر رود. همچنین ممکن است محیط کودک را از رشد استعدادهایش بازدارد و باعث شود بر نیاز های اولیه و حیاتی خود بیشتر متمرکز شود و احتمال بیشتری دارد که این افراد به سوی عادات بد و ویژگی های نامناسب سوق پیدا کنند.
انگیزه
و در نهایت تعدادی از نظریه پردازان از انگیزه به عنوان متغیری مهم در تحقق بخشیدن استعداد افراد یاد کرده اند. به زبان ساده: افراد زیادی وجود دارند که ژن های ممتازی دارند و در محیط پرباری پرورش پیدا می کنند اما هیچ گاه این دو را کنار هم قرار نمی دهند تا با داشته های خود کار مهمی انجام دهند. به نظر می رسد در این میان یکی از عناصر لازم وجود ندارد و آن عنصر که اغلب ملموس نیست، انگیزه، گرایش، دلبستگی و یا تعهد کاری نامیده می شود.
از کجا بفهمیم فرزندمان در کاری استعداد دارد
یک مفهوم در روانشناسی هست به نام فلو flow (وضعیت تعلیق ذهنی) که اولین بار فردی به نام چیک سنت میهالی در روانشناسی مثبت گرا استفاده کرد. فلو یا شیفتگی مانند ریلی است که با بهترین تواناییهایتان به جلو می رود و زندگی در همین لحظه را به خاطرمان می آورد و زمانی رخ می دهد که ما در فعالیتهای کنترل پذیری درگیر هستیم که اگرچه چالش برانگیزند ولی با داشتن مهارت قابل ملاحظه و انگیزه درونی ما در حال انجامند. فعالیتهایی منجر به فلو می شوند که به خودی خود هدف هستند در حالیکه ممکن است در تکالیف این حالت رخ ندهد چون ممکن است به دلایل دیگری آغاز شده باشند.
فلو انجام دادن کار است بدون اینکه در مورد آن فکر یا احساسی داشته باشید، در این لحظه در فعالیت گم می شوید؛ با اینکه کاملا آگاه هستید ولی حرکات شما کم و بیش خودکار است. در واقع این بازی است که تسلط دارد و بازی، بازیکن را کنترل می کند در حالیکه در فعالیتهای معمولی اغلب افکار مخرب اجازه دخالت دارند اما در فلو هیچ فضایی برای منفی بافی نیست.
در واقع استعداد ما و کودک ما در زمینه ای است که وقتی برایش وقت می گذاریم نفهمیم زمان گذشته. این کاری است که اگر تکرار شود استعداد را پرورش می دهد پس کاری که ما باید انجام دهیم این است که ببینیم بچه هایمان در کدام کار زمان را گم می کنند. او را بدون هیچ پیش زمینه ای بدان سمت سوق دهیم و ایجاد انگیزه کنیم در همان مسیر و مطمئن باشیم که در آن فعالیت موفق ترین خواهد بود.
برای مطالعه مطالب بیشتر اینجا را کلیک کنید.
افکارتان را باما در میان بگذارید