تربیت کودک معمولاً در محیط هایی صورت می پذیرد، که کودک در آن رشد می کند .اولین محیط، محیط خانوادگی است، بعد محیط آموزشی که در مهارت تربیت کودک نقش دارددر مقاله قبل به دلایل تاثیر نقش خانواده در مهارت تربیت کودک پرداختیم اما در مقاله حاضر به مهارت تربیت کودک در محیط های آموشی خواهیم پرداخت ودلایل اهمیت آن. چون پس از خانواده محیط دوم که محیط آموزشی است که با مهارت تربیت کودک درآن شکل می پذیرد و کودک در آن بزرگ می شود و یعنی کودکستان و بعد از کودکستان به مدرسه خواهد رفت؛ بعد هم محیط های دیگر را بحث می کنیم. هر محیطی برای خودش یک نکات خاصّی دارد و باید آن را از نظر تاثیر بر مهارت تربیت کودک جداگانه بررسی کرد.
جامعه را نمی توان با «شعار» اداره کرد
این را بدانید که شعار بی شعور، یعنی شعاری که همراه با عمل نباشد، اثر ندارد. شعار، بدون شعور، اگر اثری هم داشته باشد، اثرش مختصر است و رد می شود. گاهی هم اثر عکس دارد. شعاری که همراه با عمل نباشد، اگر خیلی خوب و درجه یک هم باشد، یک شعله ای می گیرد و بعد هم خاموش می شود. این را هم بگویم که یکی از مشکلات جامعه ما همین است؛ نمی شود جامعه را بر محور شعار اداره کرد. برای اصلاح جامعه، شعارها باید با شعور و همراه با عمل باشد؛ با صِرفِ شعار که چیزی اصلاح نمی شود. اگر انسان برای اصلاح مشکلات جامعه فقط شعار بدهد، گاهی اثرش چند ساعت بیشتر نیست؛ به چند روز هم نمی کشد که اثرش از بین می رود. به خصوص اگر در کنار آن شعار، عمل هم نباشد که دیگر هیچ! گاهی نتیجه عکس هم می دهد.پس انجا مهم است که مربی که یا مرکز که برای فرزند خود انتخاب میکنیم دارای مهارت تربیت کودک باشندتا زحماتی که پدر و مادر برای تربیت کودک خود کیده اند از بین نرود.
همنشینی با بدان و خوبان، هر دو اثر گذار است
.در مورد همنشینی سخنان و مطالب بسیار بیان شده و علت آن تاثیر بر مهارت تربیت کودک بوده است مانند همنشینی با بدان، بدی را به همراه دارد، ویا بادی که اگر از روی شیئی بد بو بگذرد، با خود بوی بد را می برد. این مطالب به فساد و جنبه تخریبی در مهارت تربیت کودک اشاره داشت؛ یعنی نقش تخریبی رابطه تنگاتنگ با بدها، آن هم با چاشنی محبت(همنشینی) مطرح شده بود. کاملاً عکس آن هم داریم که همنشینی با خوبان، خوبی بدست می آورد، مانند بادی که چون بر بوی خوشی گذر کند، بوی خوش می گیرد.
آیا سرعت فاسد شدن و اصلاح شدن برابر است؟
اصل مسأله در مهارت تربیت کودک این مسأله است که آیا سرعت و کندیاصلاح و فاسد شدن کودک برابر است؟ آیا نقش تخریبی و نقش سازندگی از نظرزمان و سریع بودن یکسانند یا این دو با هم مختلف هستند؟ برای پاسخ این سوال مقاله قبل ا مطالعه بفرمایید .
هنر مربّی؛ داشتن قدرت مهارت تربیت کودک
بحث این مقاله مورد مربّی است که وظیفه او چیست؟ تنها کار او این است که مهارت تربیت کودک داشته باشد این استعدادها را با دستوراتی که از سمت فطرت به کودک داه شده است هدایت کندو. هنر مهارت تربیت کودک کار ببندد تا کودک در زمینه انسانیت،تبدیل به یک انسان شود با تمامی خوبی ها و یا اصطلاحا در تربیت کودک او تبدیل به یک فرشته کند. استعدادش را خدا در او گذاشته است. کار مربّی این است که آن استعدادها را و باهنر مهارت تربیت کودک استعداد او را شکوفا کند. چون آن کسی که او را خلق کرده می داند که باید چه کاری روی کودک انجام شود تا این بذر سر در آورد. اصلاً احتیاج نیست که مربّی زمین را شخم بزند یا بذر بپاشد؛ خصوصاً بچه، همه این استعداد ها در او هست. فقط مربّی باید با هنر مهارت تربیت کودک آن را آبیاری کند.
حتی خداوند برای انسان مربیانی فرستاده تا با هنر مهارت تربیت انسان، انسان ها را تربیت کنند و هدف از وجود 124000 پیامبر نیز همین بوده است. چون این کودک که به دنیا آمده، اما مربی با مهارت تربیت کودک او را به سمت خوبی هدایت خواهد کرد.
می توان به حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) اشاره کردمبعوث شده ام برای تربیت و به این ترتیب تو خودبه خود قرب به خدا پیدا خواهی کرد و فرشته خواهی شد.
قدرت پیامبران در مهارت تربیت انسان ها بوده است
کودک را باید توسط مربی که هنر مهارت تربیت کودک را دارد تربیت کرد اگرکودک را که مانند یک حیوان رهایش کنی، در بستر مخالفت پیش می رود؛ یعنی بر خلاف جریان انسانیت دیو صفت رشد می کند. چون حیوانیت در او وجود دارد و احتیاج ندارد که آن را تقویت کنید. حیوان که دیگر مرز نمی شناسد. مثلاً او نمی فهمد که این مال کس دیگری است، که به او بگویی: آنجا نرو! اینها مال فلانی است! اصلاً این حرف ها را نمی فهمد. لذا توسط مربی که هنر مهارت تربیت کودک دارد او را آموزش و تربیت خواهیم کرد. اگر کسی کودک خود را با آموزش مهارت تربیت کودک تربیت نکند و کودک را رها کند، در فساد آن شریک است.
به فساد کشیده می شود. مگر آن وقت می شود این جامعه را به این زودی ها درست و اصلاح کرد؟!
به فساد کشیدن جامعه، آسان و سریع است؛ بر خلاف اصلاح آن
یک ساختمان بیست طبقه را در عرض چند روز شما می توانید خرابش کنید؟ چند سال طول کشیده تا آماده شده است؟ مقدار زمانی که برای ساختن لازم است با مقدار زمانی که تخریب نیاز دارد، قابل قیاس نیست! پدر و مادر روی فرزندشان، بیست سال زحمت کشیدند، تو خیلی آسان می توانی خرابش کنی. تخریب، آسان و سریع است.
به فساد کشیدن جامعه، آسان و سریع است. همین که رهایش کنی، خودش می رود؛ سرازیری است. معلم و مربی بامهارت تربیت کودک برای اصلاح جامعه آمدند. برای تربیت جامعه آمدند. وظیفه مربّی این است که با مهارت تربیت کودک نسبت به شهوت و غضب به او روش بدهد. یعنی با مهارت تربیت کودک او را به گونه ای پرور دهد که در جهت اهداف بزرگ و رشد شکوفایی استعداد های کودک قدم بردارد.
به دلایل ذکر شده و تاثیراتی که کودک از مربی به عنوان دومین شخصی که با او ارتباط عاطفی به صورت هر روزه بر قرا میکند بر روی کودک تاثیر گذار است به همین دلیل اگر مربی توانمند به مهارت تربیت کودک نباشد تاثیرات جبران ناپذیری بروی کودک ما دارد شاید به همین دلیل بود که همیشه به ما میگفتند که مدرسه خانه دوم دانش آموزان است چون معلمان با مهارت تربیت کودک فرزندان را تربیت می کنند. بعضا تاثیراتی بر روی کودک دارن که از پدر ومادر بیشتر است.
به همین دلیل پدر ها و مادران همیشه به دنیال یک مرکز آموزشی خوب می گردنند که دارای مربیانی باشد خود را به مهارت تربیت کودک مجهزکرده باشند تا از هرگونه تاثیر بد روی کودک خود جلو گیری نمایند.
افکارتان را باما در میان بگذارید