خانه » امیرعباس دوخایی
«هستم اگر میروم، گر نروم، نیستم!»
از مهرماه سال ۹۸ که طعم شیرین پدرشدن رو چشیدم، به این فکر میکردم که چطور و با چه برنامهای، میتونم رابطهی پدر-فرزندی رو برای خودم و دخترم و حتی اطرافیانم، لذتبخش کنم.
این شروع مجموعهفعالیتهایی بود که در نهایت مسیر شغلی و زندگی من رو عوض کرد. یه جورایی تولد ریحانه تولد من شد و باعث شد تا تیم کمکآموزش و پیشرفت والدین (تکاپو) رو تشکیل بدیم.
من اینجا کنار همتیمیهای عزیزم، بیشتر از اینکه حس شغل و فعالیت روزانه داشته باشم، حس زندهبودن، حس زندگی دارم؛ چون در حد وسع دارم برای خودم، برای جامعه و برای آیندهی ایران قدم برمیدارم.
هیچ لذتی بالاتر از این نیست برای من…
ساحل افتاده گفت:«گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد، آه که من کیستم»
موج ز خود رفتهای، تیز، خرامید و گفت:
«هستم اگر میروم، گر نروم، نیستم!»
اقبال لاهوری