این اثر بسیار زیبا و بهیادماندنی توسط کمپانی پیکسار با نظارت والتدیزنی در سال ۲۰۰۳ به کارگردانی اندرو استنتون و لی آنکریچ ساخته شده است.
داستان انیمیشن شاید داستان رابطۀ خیلی از ما پدر و مادرها با فرزندانمان باشد، بهخصوص با ضمیمۀ این تکیهکلام: “دوره زمانۀ بدی شده باید احتیاط کرد”. بله، باید احتیاط کرد؛ ولی به چه قیمتی؟ این احتیاط گاهی بهازای هدررفتن همۀ ذوق و استعداد کودکمان تمام میشود. ما مسئول امنیت کودکمان هستیم؛ ولی این احتیاطها باید اولاً تاحدامکان نامحسوس باشد و دورادور هوای کودکمان را داشته باشیم و فقط در مواقعی که واقعاً خطر وجود دارد ورود کنیم. این محدودیتها خلاقیت و اختیار عمل را در کودک سرکوب میکند و قطعاً در آینده بهمانند سیلی سد والدین را میشکند و طغیان میکند و در این طغیان خدا میداند چه خرابیهایی برای خودش و خانواده به وجود میآورد.
این انیمیشن موضوع را به شکلی شیرین و تماشایی در ارتباط بین مارلین که تمام خانوادهاش را در حملۀ کوسهای ازدستداده با تنها فرزند باقیمانده اش از این اتفاق که پسری است به نام نِمو نشان میدهد.
اینجا ترس ازدستدادن که از دل حادثهای دلخراش ایجاد شده، باعث احتیاط بیش از حد و ایجاد خطقرمزهای بیشمار توسط پدر برای تنها پسرش شده است. اما نمو که دیگر خسته شده شروع به لجبازی با پدرش می کند و قانونها را میشکند و به سمت قایق صیادان میرود و در تور ماهیگیری آنها اسیر میشود و این همان چیزی است که گفتیم ممکن است این شکستن سدِّ محدودیتها توسط فرزندان، عواقب خوشایندی نداشته باشد.
حالا مارلین برای یافتن تنها پسرش کیلومترها در دل اقیانوس شنا میکند و خطرات زیادی را پشت سر میگذارد مثل حملۀ کوسهها، یا عروس های دریایی خطرناک، فرار از دست تورهای صیادی؛ تا اینکه بالاخره به طرف دیگر اقیانوس می رسد و با کمک یک مرغ ماهیخوار پسرش نمو را که در یک آکواریوم در مطب دندانپزشکی گیر افتاده نجات می دهد. اما این اتفاق زیاد هم بد نبوده چون حالا بعد از این همه ماجرا و خطرات یاد گرفته که به توانایی های پسرش اعتماد کند و آزادی های او را به رسمیت بشناسد و بداند که همان عشق بی قید و شرطی که به پسرش دارد برای حفظ رابطه شان کافیست و هیچ چیز با ارزش تر از این نیست که آنها بالاتر از رابطه پدر و فرزندی، با هم رفیق باشند.
یکی از حواشی جالب این انیمیشن این است که داستان آن را کارگردان اثر اندرو استنتون با الهام از اتفاقات واقعی زندگی خودش نوشته است. مثلاً خود استنتون دچار وسواس زیادی در ارتباط با حریم شخصی و گذاشتن محدودیت زیاد برای بچه هایش بوده است و در طی ساخت این انیمیشن تلاش زیادی برای اصلاح این وجه شخصیتش داشته و به گفتۀ خودش همیشه تلاش بسیاری برای این موضوع و اینکه برای فرزندانش پدر خوبی باشد کرده است.
این انیمیشن همانطور که در بالا هم گفتیم می تواند الهام بخش خیلی از ما پدر مادرها باشد. کمااینکه با توجه به محبوبیت بالای فیلم و فروش زیادی که در سراسر دنیا کرده است نشان می دهد که در نمایش این مشکل و دغدغۀ والدین و فرزندانشان موفق عمل کرده است.
همچنین علاقۀ زیاد استنتون به موجودات آبزی یکی دیگر از الهام های او برای نوشتن داستانی بر اساس شخصیت های زیر اقیانوس بوده است. حتی آن قسمت آکواریوم ماهی داخل مطب دندانپزشکی هم چیزی بوده که در کودکی باعث شده ترس استنتون از مطب دندانپزشکی کم شود و ساعتی را که مجبور بوده آنجا بنشیند با سرگرم شدن به تنگ ماهی داخل مطب سر کند.
استنتون همچنین در استفاده از نماهای گرافیکی و نورپردازی ها نبوغ زیادی از خود نشان داده است. مثلاً اول فیلم که نشان می دهد برای خانواده مارلین چه اتفاقی افتاده به خوبی تاریکی فضا نشان دهنده شدت غم اوست و بعد که نمو از تخم بیرون می آید و شروع به جست و خیز می کند رنگ های شاد نشانی از بازگشت امید و نشاط به زندگی مارلین و نمو است. این مطلب در سراسر انیمیشن به زیبایی رعایت شده و این اثر را به یک انیمیشن ماندگار هم از نظر فرم و ساختار هم از نظر داستان پردازی تبدیل کرده است.
گفتگو کنید:
همانطور که گفتیم در طول انیمیشن صحنه های خطرناکی برای نمو و پدرش که به دنبال اوست به وجود می آید که ممکن است باعث ترس و وحشت کودک شود، در اینجا شما می توانید به او این اطمینان را بدهید که اتفاق بدی نمی افتد و پایان ماجرا به خوبی تمام می شود.
همین طور بسیار جا دارد که در مورد لجبازی های نمو صحبت کنید. اینکه آیا می توانست طور دیگری ناراحتی اش را به پدرش نشان دهد یا نه … و اصلا در صورت سختگیری زیاد مارلین هم باز آیا فرار و لجبازی نمو کار درستی بوده است یا نه.
یک مورد قابل گفتگوی دیگری که در این انیمیشن پررنگ است نشان دادن ارزش دوستی است. در دل خطرات و جستجوی مارلین و نمو می بینیم که هر دوی اینها در این راه پرخطر تنها نیستند. مثلاً مارلین با ماهی کوچکی به نام دوری آشنا و همراه می شود که خیلی به او در این مسیر کمک می کند و در آخر فیلم هم دوری نمو را به پدرش می رساند؛ با اینکه دوری حافظۀ کوتاه مدتی دارد ولی باز هم تمام تلاشش را می کند تا دوست خوبی برای مارلین باشد و هر کاری از دستش برمی آید برای پیدا کردن نمو می کند. همینطور می بینیم که خود نمو هم دوستانی پیدا می کند و از آکواریوم مطب دندانپزشکی هم با کمک دوستانش نجات می یابد. این مورد خیلی مسئله مهمی برای گفتگوی با فرزندانتان است که هم در مورد دوستیابی و ارزش دوستی ها با هم صحبت کنید.
افکارتان را باما در میان بگذارید